6 پیششرط بازگشت احمدینژاد
راهاندازی مجتمع رسانهای «هما» (هواداران محمود احمدینژاد) و برگزاری جلسات مداوم از سوی یاران قدیمی، تشکیل هیاتی به نام «منتظران بهار»، بازسازی نیروها و فراخوان برای جمعشدن هواداران، این گمانه را در فضای رسانهای و سیاسی کشور بیشتر کرده است که رییس دولت سابق میخواهد برگردد، میخواهد محور باشد و خواستار نقشآفرینی است.
به گزارش خبر ساحلی، شرق نوشت: نقشآفرینی در قامت بهاری که از سوی مشایی و احمدینژاد وعده داده میشد، دولت بهاری که شعار و شاید بتوان گفت آمال و آرزوی آنها بود و اینک در بهار امسال گامهایی برای اجراییشدنش برمیدارند. چه خطی مستقیمتر و چه راهی بهتر و سهلالوصولتر از بهارستان برای پاستور! راهی که هم میتواند موانع و بندهایی برای دولت مقابل احمدینژاد درست کند و هم میتواند کابینه کنونی را به سوی شکست در سیاستهای خود ببرد.
به نظر میرسد احتمال حضور احمدینژاد و تیمش بیش از اصلاحطلبان مایه نگرانی اصولگرایان است. اصولگرایانی که زمانی شانههای خود را در اختیار دستان احمدینژاد قرار دادند و او نیز با اتکا به آنها توانست هشتسال بر مسند قدرت تکیه کند، اکنون به اندازه سایر طیفهای سیاسی نگران بازگشت مجدد دوست قدیمی خود هستند.
اصولگرایان به خوبی میدانند ضعف آنها در سازماندهی نیروها و ایجاد وحدت میان گروههای مختلفشان میتواند بهعنوان پاشنه آشیلی در برابر طیف احمدینژاد ظهور پیدا کند. البته در صورت بازگشت احمدینژاد احتمال حمایت از او از سوی بخشی از اصولگرایان وجود دارد چراکه اکنون دیگر اصولگرایان را میتوان ژنرالهای بدون سرباز دانست اما در عین حال اینبار دیگر احمدینژاد میتواند از موضع قدرت حمایت آنان را جلب کند.
امیر محبیان از فعالان سیاسی اصولگرا در همین خصوص معتقد است که شرایط سیاسی کنونی این فرصت را برای احمدینژاد فراهم کرده و او به این باور رسیده که امکانی برای بازگشتش وجود دارد و اگر روند اوضاع به آن صورت که او فکر میکند پیش برود، فرصت مجدد برای بازآفرینی دولت پیشین فراهم خواهد آمد.
او در گفتوگو با «شرق» عواملی که باعث افزایش احتمال حضور مجدد احمدینژاد میشود را شش عامل میداند. محبیان میگوید: نخستین عامل، خصلتهای شخصی وی است که باعث میشود پذیرای نقش دوم در هیچ صحنهای نباشد. این روزنامهنگار اصولگرا دومین عامل را تشویق و حتی فشار حلقههای اطراف احمدینژاد برای حضور مجدد وی به عرصه قدرت و ادامه برنامههای گذشته عنوان کرد و در تشریح عامل سوم گفت: «عامل سوم فقدان مرجعیت سیاسی کارآمد درون اصولگرایان است. مرجعیتی که بتواند جریان قدرتمند اصولگرایان را بهگونهای مدیریت کند که مانع از حضور افرادی خارج از سیستم موجود باشد.»
وی ادامه داد: «در توضیح چهارمین عامل باید گفت، فقدان انسجام تشکیلاتی لازم درون اصولگرایان که عملا نیروی غیرحزبی ولی منسجم و باانگیزه هوادار احمدینژاد را در برابر تشکلهای موجود پیش ببرد، یکی دیگر از عوامل است.»
همچنین پنجمین عامل، حسابکردن آنها بر روی ضعفها و ناکارآمدیهای دولت روحانی در حوزههایی مانند مذاکرات هستهای و هدفمندی یارانهها-که ذیل راهحلهای اقتصادی برای رفع مشکلات مردم تعریف میشود - است. به عبارت دیگر اگر دولت در مدیریت توقعهای جامعه دچار ناکارآمدی شود، زمینه را برای احتمال حضور مجدد احمدینژاد فراهم میکند.
محبیان احتمال ناتوانی اصلاحطلبان برای گشودن راه ورودی مطلوب به صحنه سیاست از طریق جلب اعتماد نظام را عامل ششم خواند و گفت: بر این مبنا احمدینژاد در مقابل سه جریان اصلاحطلبان فاقد مجوز بازی و اصولگرایان متشبث در بازی، فقط در برابر جریان دولت قرار میگیرد که ناکارآمدیاش میتواند سکوی پرش احمدینژاد باشد.
اما در عین حال موانعی هم فراروی احمدینژاد وجود دارد. نخست آنکه در اینکه نظام برای بازگشت مجدد احمدینژاد تصمیمی گرفته باشد یا به عبارتی سیاست یک «گام به پس» تحقق یابد، ابهام جدی وجود دارد. وی افزود: دوم آنکه به نظر میرسد هنوز اصلاح وجهه احمدینژاد در داخل کشور و نیز در خارج صورت نگرفته است.
برای اصلاح وجهه او که توسط رقبا تخریب شده، ظاهرا رفع ضعفهای رسانهای در دستور کار هوادارانش قرار گرفته و آنها میکوشند اولا ضعفهای دولت فعلی را بزرگنمایی کنند و ثانیا اصلاحطلبان و اصولگرایان را نامطمئن یا ناکارآمد بخوانند، سوم اینکه احمدینژاد را جایگزین مناسبی برای روحانی نشان دهند.
محبیان ادامه داد: در چنین شرایطی، موفقیت دولت روحانی- به حدی که به محبوبیت احمدینژاد منجر نشود- و نیز وحدت و بازسازی اصولگرایان نیز در زمره موانع پیشروی احمدینژاد است. من گمان میکنم که از منظر احمدینژاد و هوادارانش، شکست روحانی در مذاکرات یا ناتوانی در حل مشکلات اقتصادی سکوی پرش احمدینژاد به سوی قدرت خواهد بود. تردیدی وجود ندارد که جایگزین فضای اعتدال و مذاکره در صورت شکست این سیاست، بازگشت مجدد رادیکالیسم خواهد بود و باز افراطگرایی فضا را بر عقلگرایی تنگ خواهد کرد.
او با اشاره به نقش کلیدی مذاکرات هستهای در این زمینه گفت: با توجه به حماقت دولتهای غربی در اعمال فشار بر ایران حتی در طی مذاکرات، این بازگشت ناممکن نیست. تردیدی ندارم که ترجیح نظام، تقویت فضای اعتدال و عقلانیت و حل مشکلات از طریق مذاکره است اما در صورت ادامه فشارها و تلاش برای تحقیر ملت ایران از سوی غربیها و نیز عدم موفقیت دولت در پرکردن شکافهای طبقاتی و حل مشکلات اقتصادی، بعید نیست که افرادی مانند احمدینژاد مجددا بهعنوان سمبل عدالت و همچنین ایستادگی روی گفتمان استقلال به صحنه برگردند، از سوی دیگر سیاست ایران نشان داده که هیچچیز محال نیست.
این فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به انتخابات مجلس گفت: قابل تصور است که احمدینژاد به انتخابات مجلس بهعنوان یک فرصت مینگرد و بعید نیست که ریاست مجلس را فرصتی در شأن خود بداند تا با حضور جدی در مجلس، بر پای دولت فعلی بند زده و در انتخابات آتی به کرسی ریاستجمهوری برگردد. هرچند موانع جدی در برابر این تئوری وجود دارد اما گاهی سیاست از روال محاسبات عقلانی یا استدلالهای مرسوم خارج شده و ناظران را شگفتزده میکند. از اینرو معتقدم بزرگترین شانس برای بازگشت احمدینژاد مذاکرهکنندگان غربی هستند که هرروز اشتباهی پشت اشتباه تکرار میکنند و عملا با برخوردهای تند و بعضا تحقیرآمیز فضا را برای مذاکره و روند اعتدال تنگ میکنند. در این صورت طولی نخواهد کشید که آنها هم هزینه سنگینی را بابت تحلیلهای غلط شرایط خواهند پرداخت.